۱۳۹۱ تیر ۴, یکشنبه

حرامزاده



این روزها ویار دارم و تمام زخم ها را خشک خشک بالا میاورم
 
این روز ها که آبستن نطفه ی هوس های یک شبه ت هستم
 
ریز ریز اشک میریزم و ذره ذره دل می بندم به کودک در بطنم
 
کودکی حاصل عشق من و هوس تو
 
کودکی که بخاطر هوس هایت تا ابد اورا حرامزاده صدا میزنند بخاطر بی مسولیتی های تو
 
ای پدر کودک در بطنم ...

 


+  کاش نطفه ها را جنس من در بطن جنس تو میکاشت شاید عشق ها دوام بیشتری داشت، 

   شاید مسولیت پذیری معنادار بود، شاید این همه سقط جنین لازم نبود.

هیچ نظری موجود نیست: