
تکراری
شدن بسترهای انفرادی
درست در تاریک ترین ساعات شب ،
آن هنگام که کوچه از عبور عابرین ارضا شده ،
مردی مبتلا به سادیسم را به جان زنی مبتلا به مازوخیسم میاندازد
دم دمای صبح ، مرد ، زن را با تفاله های زنانگی
به کوچه استفراغ میکند.
زن تمام راه بازگشت به خانه اش با دردهایش تلو تلو میخورد
و درحالیکه به زخمهایش فکر میکند
به سمت خورشید که بالا آمده ، تـــُف میکند ...
درست در تاریک ترین ساعات شب ،
آن هنگام که کوچه از عبور عابرین ارضا شده ،
مردی مبتلا به سادیسم را به جان زنی مبتلا به مازوخیسم میاندازد
دم دمای صبح ، مرد ، زن را با تفاله های زنانگی
به کوچه استفراغ میکند.
زن تمام راه بازگشت به خانه اش با دردهایش تلو تلو میخورد
و درحالیکه به زخمهایش فکر میکند
به سمت خورشید که بالا آمده ، تـــُف میکند ...
+ دست نوشته ی ناشا